تیتر 20- در مسیر توسعه فروش سازمانی، فروشگاههای زنجیرهای ایران، در حال تجربه رقابتی نرم اما عمیق هستند؛ رقابتی که تنها به تعداد بنهای فروختهشده ختم نمیشود، بلکه به کیفیت تجربه سازمانها و کارکنان از خرید برمیگردد. تعامل با شرکتها برای عرضه بن یا کارت اعتباری، تنها نقطه شروع این زنجیره است و اگر مفصلهای آن درست چفت نشوند، زود از هم گسسته میشوند.
فروش سازمانی در ذات خود، با فروش روزمره به مشتریان خُرد، تفاوتهای اساسی دارد، زیرا فروشگاهها، با شرکتها و نهادها سروکار دارند؛ نهادهایی که به دنبال ارزش ادراکشده برای کارکنان هستند. از نگاه یک شرکت، اعطای بن خرید، روش مرسوم در مدیریت منابع انسانی است. بنابراین در اینجا، فروشگاه زنجیرهای، تنها یک تأمینکننده نیست، بلکه شریک تجربه پرسنل آن سازمان است.
زیرساختها و توسعه فروش سازمانی
فروشگاههایی که در حوزه فروش سازمانی موفق شدهاند، اغلب فراتر از تخفیف و سهمیه حرکت کردهاند. آنها زیرساختهایی را توسعه دادهاند که خرید سازمانی را به تجربه راحت، سریع، متنوع و قابل تکرار تبدیل کرده است. برای مثال، فروشگاههای افق کوروش و رفاه، سامانه اختصاصی برای فروش سازمانی، مشاهده موجودی کالا و انتخاب بازههای زمانی برای خرید راهاندازی کردهاند.
فروشگاههای زنجیرهای در این رقابت، تنها بر سر جذب شرکتها نمیجنگند، بلکه بر سر حفظ کیفیت تجربه خرید مشتریان رقابت میکنند. اگر شرکتی به این نتیجه برسد که کارکنان سازمان از فرایند خرید بنمحور رضایت ندارند، به سراغ فروشگاه دیگر خواهد رفت. این تهدید، بهویژه در شهرهای بزرگ که تنوع فروشگاههای زنجیرهای در آنها بیشتر است، کاملا قابل اجراست.
از اینرو، توسعه فروش سازمانی بدون توسعه خدمات، ناپایدار خواهد بود. فروشگاهها باید همزمان با جذب سازمانها، بهویژه در شیفتهای شلوغ، پاسخگویان بیشتر، صندوقهای فعالتر و اطلاعرسانی دقیقتر در زمینه طبقهبندی و تنوع کالا و حتی امکانات رفاهی برای مشتریان فراهم کنند.
همچنین در فروش سازمانی، آزادی انتخاب اهمیت ویژهای دارد. بن خرید، باید تقویتکننده حس انتخاب باشد. اگر مشتری سازمانی نتواند کالاهای متنوع و باکیفیت پیدا کند، کل تجربه خرید، ولو با تخفیف بالا، بیارزش میشود. برخی فروشگاهها سیاستهای نسبتا موفقی در توسعه تنوع محصول داشتهاند. تجربه موفق فروشگاه شهروند در افزودن برندهای متنوع یا تلاش برخی شعب «دیجیکالا جت» در ارائه انتخاب سریع و متنوع برای مشتریان دارای کد تخفیف، نشان میدهد تنوع، تنها به کالا محدود نمیشود بلکه تنوع تجربه و مدل خرید را نیز شامل میشود.
پیوند اعتماد بین سازمان و فروشگاههای زنجیرهای
بن کارت الکترونیکی از منظر فروشگاهها، صرفاً یک شیوه پرداخت نیست، بلکه پل ارتباطی استراتژیهای جذب مشتری، مدیریت موجودی و حتی جمعآوری دادههای رفتاری است؛ دادههایی که اگر به درستی تحلیل شود، میتواند در طراحی کمپینهای فروش، بهینهسازی موجودی و ارتقای تجربه خرید، نقشآفرین باشد.
مشتری سازمانی با نیازها و انتظارات متفاوت، وارد فروشگاه میشود. او زمان محدودتری دارد و به ارزشگذاری اهمیت ویژه میدهد. نادیده گرفتن این ویژگیها، به آسیب تجربه مشتری و کاهش فروش میانجامد. در این مسیر، رعایت احترام، مشتریمداری، تسلط بر فرایندهای خاص بنکارت، توانایی حل سریع مسائل و انعطافپذیری در مواجهه با درخواستهای خاص، از شاخصهایی است که باید در کارکنان خط مقدم فروش تقویت شود.
چالشها و راهکارها: الگوهای موفق؛ از فروش تا وفاداری
ورود به فضای فروش سازمانی، نویدبخش درآمد پایدار است، اما بدون شناخت چالشهای زیرساختی، موجی از نارضایتی و فرسایش برند ایجاد میکند. عدم انطباق زیرساخت با حجم خرید سازمانی، فقدان شخصیسازی خدمات، تأخیر در تسویه و ناتوانی در تحلیل دادههای رفتاری، برخی از چالشهایی هستند که فروشگاههای زنجیرهای در فروش سازمانی با آن مواجهند.
الگوهای موفق جهانی مانند فروشگاه AEON ژاپن با تفکیک ساعات خرید مشتریان خرد، عمده و سارمانی، والمارت با طرح میزبان سازمانی از لحظه ورود تا تحویل کالا به صندوق، تسکو با پلنهای تسویه هوشمند برای پرداخت سریع و کارفور با طرح تحلیل رفتار خرید برای شناسایی کالاهای پرمصرف مشتریان سازمانی، نشان میدهند که این چالشها قابل مدیریت هستند؛ به شرط آنکه نگاه سیستمی و سرمایهگذاری در حوزه زیرساختها وجود داشته باشد.
فروش سازمانی، نقطه پایان نیست
با افزایش تعاملات فروشگاهها با شرکتهای بزرگ، رقابت برای جذب بودجههای سازمانی، شدت گرفته است. در این رقابت، برندهایی موفقتر هستند که نه تنها نرخ تخفیف بالاتری ارائه میدهند، بلکه تجربه خرید بهتر خلق میکنند. مزیت رقابتی در این فضا، ارائه کاملترین حلقه زنجیرهای خدمات است: پاسخگویی، احترام، سرعت، تنوع و تجربه.
فروش سازمانی، تنها برای فروشگاههایی نتیجه میدهد که همزمان با افزایش فروش، خدمات را نیز توسعه دهند. موفقیت در این حوزه، نیازمند نگاه سیستمی، تحلیل دادهها، آموزش منابع انسانی و سرمایهگذاری در حوزه تجربه مشتری است. فروشگاههایی که صرفاً به امضای تفاهمنامه بسنده کنند، خود را از مزایای بلندمدت تعاملات سازمانی محروم میسازند.
فروشگاههای زنجیرهای، برای موفقیت مستمر در فروش سازمانی، باید ذهنیت خود را از «فروش بنمحور» به «خدمتمحور» و تجربهمحور» تغییر دهند. مشتری سازمانی، خریدار آینده برند است نه صرفاً مصرفکننده بودجه شرکتی. ایجاد تجربه مثبت برای کارکنان سازمانها، علاوه بر سود فوری، به ماندگاری برند در ذهن مشتریان منجر میشود.
بنابراین فروش سازمانی اگر با طراحی و هدفمندی همراه شود، نه تنها به درآمد پایدار میانجامد، بلکه افزایش سهم برند در ذهن مشتریان، تثبیت وفاداری سازمانها و توسعه شبکه پشتیبان فروش را در پی خواهد داشت. از اینرو، فروش سازمانی باید به عنوان نقطه شروع برای ورود به اکوسیستم خدماتی دیده شود نه نقطه پایان یک معامله.